ریحانه و آینه

ساخت وبلاگ

سلام به دوستای خوبه وبلاگیم
ریحانه عزیزم از بچگی وقتی گریه میکردیSmilehaa تا می بردمت جلوی آینه گریه ات بند می اومدو میخندیدی
الان یه چند وقتیه که میتونی خودت چهار دستو پا بریniniweblog.com تو اتاق خواب ( اتاق خواب یکم بالاتر از سطح پذیراییه ) اوایل وقتی می رفتی توی اتاق همینکه می رفتی کنار میز عسلی تخته من با بازی کردن باهاش راضی بودی تا چند روز پیش که من سرم گرمه کارام بودشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز و شما هم طبق معمول خوش به حالت بود اومدم ببینم
کجایی و چیکار میکنی دیدم رفتی بین درآور و داری خودتو تو آینه قدی با تعجب نگاه میکنی
کلی از کارت و نوع خیره شدنت تو آینه خندیدمniniweblog.com تا دیروز 90/06/11 که باز رفتی سر وقت آینه قدی و ..........

بار اول چون کار داشتم نوع نگاه کردنت نتونستم همون موقع به تصویر در بیارم
الان در واقع مطلبم تاریخ گذشته و عکساش به روزه

ریحان عسلی

niniweblog.com

ریحان عسلی

niniweblog.com

ریحان عسلی

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 255 تاريخ : شنبه 12 شهريور 1390 ساعت: 21:31