ریحانه و محافظت از سرما به روش بابایی

ساخت وبلاگ

دنیای زیبا

سلام

ریحانی بلا و شیطونه مامانی شبها همش روي شکمی من اصلا شب درست و حسابي نميتونم بخوابم چون بايد خيلي حواسم بهت باشه

این مطلب برمیگرده به صبح روز جمعه که شما و بابایی از خواب زود بیدار شدید آخه حقم دارید که صبح زود پاشید من که تا صبح کشیک شما میدم از بس توی خواب در حال حرکتی اصلا یه جا نمی خوابیدی 360 درجه میچرخی بابایی هم که قوربونش برم از وقتی سرش روی بالشت میذاره خوابه تا وقتی که ساعت زنگ بزنه بیدار میشه

صبح جمعه خیلی هوای خونه سرد بود عزیزم نه اینکه بهت بی اعتنایی کرده باشما نه اما وقتی دیدم بابایی بیداره تورو سپردمت دست بابایی و سرمو کردم زیر پتو تا خواب از چشام نپره اما چه خوابی مگه صدای بابایی میذاشت

با بابایی همچین سرو صدایی به راه انداخته بودید آخه بابای خوب دختر خوب بذارید من بخوابم شما خوابتونو کردید بیچاره من موندم وسط پدر و دختر

هیچی دیگه میشنیدم که بابایی میگفت ریحانه به من نگاه کن بخند دخترم میدونستم داره ازت عکس میگیره اما چرا و چطوریشو حوصلم نبود نگاه کنم

تا ظهر که داشتم عکسای مموری دوربینو می ریختم توی کامپیوتر عکساتو دیدم بعدا فهمیدم که علت عکس گرفتن واسه چی بوده

برای اینکه صبح سردت نباشه پتو پیچت کرده بود تا یه وقت سرما نخوری

ببین چه بابای خوبی داریچقدر به فکرته ریحان عسلی

کلی با دیدن این عکسا خندیدم

ریحان عسلی

ریحان عسلی

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 346 تاريخ : دوشنبه 28 شهريور 1390 ساعت: 0:53