کلاغ یا مرغ مینا!

ساخت وبلاگ

الان یه چند روزیه که یه پرنده توی حیاط خونمون به حالت پریدن در حال رفت و آمده تا اینکه دیروز ریحانی ساعت 7:30 از خواب بیدار شدی منم که تا اینجا هستم از فرصت استفاده ی کافی رو نسبت به اینکه آفتاب به بدنت برسه میکنم و زود زود توی حیاطمی برمت.

رفتم که دست وصورتتو توی روشویی حیاط بشورم پرنده رودر حال قدم زدن دیدم تا رفتم توی خونه به مامانم گفتم بازم کلاغه نیشخنداومده توی حیاط مامانم گفت آره دیروز رفتم که سبد بندازم از دستم در رفت منم که از جسارتشو در رفتنش خوشم اومده بود رفتم که ازش عکس بگیرم هی در میرفت

تا اینکه مامانم واسه خرید رفت سوپرمارکت کوچه پشتی یکی از این پرنده رو توی قفس توی مغازه دید و به فروشنده گفت یه پرنه ایی مثه این تو حیاط خونمونه که یهو (به گفته ی مامانم ) فروشنده زودی به طرف مامانم برگشتو گفت که این مرغ میناست جفت همینه و از قفسم در رفته تازه حرف هم میزنه.

بعد از اون فروشنده قفس رو آورد توی حیاط تا جفتش بره توش اما این مرغ مینا خیلی با حال بود و اصلا به قفس نزدیک نشد

اینجا منم در حال عکس گرفتن از این مرغ شیطون بلا(به استناد اولیه من کلاغه)

جوجویحیاط خونمون

مرغ مینا

در حسرت جفت

مرغ مینا در انتظار جفت نیامده شیطون

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 273 تاريخ : پنجشنبه 21 مهر 1390 ساعت: 17:10