ریحانه و شستن ماشین

ساخت وبلاگ

سلام عزیزه مامان

الان که دارم مطلب این پست و برات مینویسم از دایی علی تحویلت گرفتم

دایی میخواست ماشینش رو بشوره شما هم پشت سرش گریه کردی دایی هم مجبور شد تورو بغل کنه و بذارتت توی کالسکه که پیشش باشی شما هم که شیطون تا فرمون ماشین رو دیدی دستتو بالا بردی که از کالسکه برت داره و بذارتت توی ماشین

بعداز اونم هر کاری کردیم که بیای بیرون تا دایی ماشین رو بشوره فرمون ماشینو ول نمی کردی دایی هم مجبور شد ماشینو قفل کنه و به کارش برسه

اینم عکسای ریحانی بلا

ریحان عسلی

مات و مبهوت از سرازیر شدن آب

ریحان عسلی

ریحان عسلی

پ.ن: از بس دست زدی به کیبورد گذاشتمت پایین که چهار دست و پا بری و مثه پست ریحانه و لوز سرم نیآد

اما شما هم که طبق معمول بلا تشریف دارید و خواستی که تاتی تاتی کنی منم همینطور که روی صندلی نشسته بودم باهات تاتای تاتی کردم

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 211 تاريخ : سه شنبه 10 آبان 1390 ساعت: 15:12