ریحانه و محل کار پدر جونی

ساخت وبلاگ

سلام مامانی

امروز صبح می خواستیم بریم بازار واسه خرید که قرار شد قبل از اون یه سر بریم دفتر پدر جونی

شما هم که از ساعت 7 بیدار شده بودی و وقتی ما میلخواستیم حرکت کنیم خوابت گرفتو خوابیده به پدر جونی سر زدیم کلی اونجا شیطونی کردی

اینجا تازه از خواب بیدار شده بودی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

بعدا نوشت : امروز تو دفتر پدر جونی هشتمین مرواریدت هم دیده شد مبارکه هورا

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 245 تاريخ : يکشنبه 15 آبان 1390 ساعت: 22:44