ریحانه و پسر خاله اش سامی

ساخت وبلاگ

سلام

وای این روزا چقدر خوش میگذره هرچی بگم کم گفتم از وقتی سامی بلا اومده که دیگه حسابی از خنده روده بر میشیم از بس کاراش خنده داره مخصوصا وقتی یکی در میون فارسی رو انگلیسی صحبت میکنه دلم میخواد قورتش بدم

بعدازظهری داشتی کارتون پلنگ صورتی نگاه میکردی تو یه قسمتش برف اومده بود گفتی خاله ببین (snow) برف اومده ای جونم یا وقتی دستمال کاغذی میخوای میگی تی شو (tissue) میخوام الهی من بگردم

یا اینکه ستایش دیروز داشت دست به صورت ریحانی میزد و نازی میکرد شما هم اومدی تو اتاق فکر کردی ستایش داره ریحانی رو میزنه گفتی وای وای خاله ستایش دیگه ریحانه ی من رو نزنیا مامان (ستاره) داره ریحانه ی من رو میزنه چه کاره بدی کرد

اینم بگم که ستایش داشت با ریحانه بازی میکرد شماهم تو اتاق داشتی کارتون نگاه میکردی وقتی سرو صدای ستایشو ریحانی بلند شد دویدی اومدی ببینی چیکار میکنن وقتی دیدی که ستایش با ریحانه مشغوله بازیی با قیافه حق به جانبی گفتی خاله ستایش من دیگه تورو دوست ندارم حسودیت گل کرد

الان که دارم این پست رو مینویسم ساعت 01:58 روز چهارشنبه ست و شما الان از جشن نامزدی برگشتید دارم با لب تاب خاله سودی آپ میکنم عکسا توی کام دایی علیه فردا صبح عکسای این پست رو میذارم

ریحان عسلی و سامی

پ.ن: خاله سودی : مرسی از پیام تبریکتون دوستای خوبه مامان ریحانا ایشالا روزی عزیزای شماماچ

پ.ن 1: ریحانی وقتی میگم دست بده دستت رو محکم و مردونه میزنی به دستم

وقتی واسه اولین بار مزه ی چیزی که نخوردی رو امتحان میکنی بعداز تایید که خوشت اومده میگی هوممممم ممم ممم یعنی میخوای اینقدر خوشگل ازم درخواست میکنی که دلم میخواد بخورمت جیگرمی بخدا

راه رفتنت داره بهتر میشه خوب تعادلت رو حفظ میکنی البته بگما که عجله هم میکنی واسه راه رفتن شده که 4 بار افتادی و دوباره بلند شدی که راه بری ماشالا یادتون نرهچشمک

دیشب رفتم آشپزخونه آب بخورم ندیدی که کجا میرم اومدم دیدم داری میری توی اتاق دنبال من میگردی تا منو دیدی الهی من فدات بشم که خیلی شیرینی ریحان عسلیم تندی تندی چهار دست و پا اومدی خودتو انداختی تو بغلم و ستایش هر کاری کرد بری بغلش به من چسبیده بودی

الان دیگه چهار دست و پا رفتنت در حد تیم ملی شده خیلی تند تند و مارتن وار میری

دیگه چیزی به فکرم نمیرسه خیلی خوابم میآد اگه چیزی به ذهنم رسید فردا در بعدا نوشت این پست مینویسم

ریحان عسلی تو شدی همه ی وجودم طاقت یه لحظه دوری ازت رو هم ندارم قلب

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 244 تاريخ : چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت: 13:58