ریحانه و خونه ی مادربزرگه

ساخت وبلاگ


سلام
از بس دیروز جوجو می کردی برات سی دی خونه ی مادر بزرگه گذاشتم ( با تشکر از سامی ) نمیدونم چرا اصلا علاقه ایی به کارتون دیدن نداری

وقتی هم گذاشتم اصلا تمایلی به دیدنش نداشتی همش باید می گفتم ریحانه ببین میو میو اومد تا نگاه می کردی یکم که گذاشت و نوک طلا و نوک سیاه با جیک جیکشون اومدن خیلی خوشت اومد و نگاه کردی

یادش بخیر این کارتون مورد علاقه ی من بود چه خاطراتی رو برام زنده کرد یاد بچه گی هام افتادم اون روزایی که با خواهری ها و داداشم به ردیف زیر تی وی دراز میکشیدیم و این برنامه رو می دیدیم

یه بارم هاپو کومارو دیدی و منم تو آشپزخونه بودم بلند بلند او (مثله o انگلیسی بخونید ) می کردی تا به من بفهمونی که هاپو اومده قوربونت بشم من ziba

دیروز 90/10/21 کلی برام دلبری کردی و خودتو خیلی لوس می کردیzibaعصری که از خواب بیدار شدی نمیدونم چطور شد که دستمو گرفتم جلوت تا با دستای کوچولوت بزنی به دستم شما هم زدی چقدر خوشت اومده بود تا دستمو می آوردمو می گفتم بزن قدش هی برام اینکارو می کردی


نمیدونم چرا باید بایستی و کارتون ببینی

ریحان عسلی

بهت می گفتم جو جو رو برام نشون بده و ...

ریحان عسلی

اینجا هم که ریحانه دستش بالاست مخملوziba دیده داره مثلا پیشتش میکنه قوربونت برم من ziba

ریحان عسلی

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 250 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت: 1:38