ریحانه و ا سال و ا ماه و ا روز و ا ساعت و ادقیقه و ا ثانیه

ساخت وبلاگ

سلام

عزیزم پنج شنبه 90/10/22 درست ساعت 16:10 روز شمار سنت ا سال و ا ماه و ا روز و ا ساعت و ادقیقه و ا ثانیه شد

ریحان عسلی

خیلی لحظه ی خوبی بود برام تو اون لحظه خواب بودیو هوا خیلی سرد بود درست ساعت 5 بعدازظهر بود که یهو برف اومد اونم چه برفی آسمون سیاه سیاه بود و با بارش برف خاکستری دیده بود

خیلی روز خوبی بود تا از خواب بیدار شدی بردمت کنار پنجره تا بارش برف رو تماشا کنی خیلی خوشت اومده بود اصلا از پنچره تکون نمی خوردی و بزور آوردمت پایین

وقتی علاقه تو واسه دیدن برف دیدم زودی لباساتو تنت کردم و بردمت توی حیاط و گذاشتمت زیر برف خیلی برات جالب بود همش به آسمون نگاه می کردی اولین بار بود که زیر برف بودی وقتی برف روی دستکشت مونده بود دستتو دراز می کردی و نشون می دادی که برف رو دستته منم کلی ذوق می کردم وقتی هیجانتو می دیدم

زیاد برف نبارید مثه 4 آذر /90 اما از هیچی بهتر بود اینم عکسای اون روز ریحانه

zibazibazibazibazibaziba

ریحانه و تماشای برف از پشت پنجره

ریحان عسلی

ریحان عسلی نفس مامان ziba

ریحان عسلی

اینجا آوردمت زیر بالکن تا راحت تر به آسمون در حال بارش برف نگاه کنی

ریحان عسلی

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1390 ساعت: 1:56