سلام
ریحانی هر جا میرم باید پیشم باشی اگر تنهات بذارم فقط کار خرابی می کنی
دیشب ٩٠/١٠/٢٩ می خواستم وان ات رو بشورم اما مگه گذاشتی همش می اومدی در حموم رو باز می کردی و می خواستی بیآی تو حموم منم درست نتونستم به کارم برسم واسه همین آوردمت پیش خودم تا هم پیشم باشی هم اینکه پابرهنه نیای ( باید یه دمپایی واسه حمومت بگیرم )
به آب که خیلی علاقه داری خوشبختانه تا می برمت حموم فقط دوست داری با آب بازی کنی خلاصه نشوندمت روی کرسی و شروع کردم به شستن وان ات خیلی با دقت نگاه می کردی انگار چیز عجیب و غریبی رو می دیدی
وقتی کارم تموم شد از اونجایی که خیلی دختر خوبی بودی وان ات رو پر آب کردمو پاهاتو گذاشتم توی آب تا آب بازی کنی واسه اولین بار بود اولش می ترسیدی پاهات رو تو آب تکون می دادم خوشت اومد و شروع کردی به تکون دادن
خداروشکر گوش شطون کر وقتی از حموم درت میآرم گریه نمیکنی خدا کنه همینطور بمونی ریحان عسلیم
اینجا پوپت وانت رو دیدی می خوای برات بیآرم نمیدونم چرا ناخودآگاه وقتی برات آوردم به اسم لولو صداشون کردم آخه ماهی یا خرچنگ هم که نمیتونی بگی منم گفتم بیا اینم لولوت و شما هم چه قشنگ تکرار کردی
آخر سر هم از آب بازی خسته شدی و دستات رو باز کردی که بغلت کنم
پ.ن: عمه جون و زهرا و عمو عبدالله از تهران اومدن و دیشب رفتیم خونه مامان بزرگ (پدری ) همه اونجا بودن کلی واسه هم دلبری کردی و بهت حسابی خوش گذشت
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 272