سلام
امروز پنج شنبه به اتفاق دایی علی و مادر جون و خاله ستایش بردیمت دریا تا هم دریا رو از نزدیک ببینی هم آب بازی کنی خیلی علاقه داری به آب
دیشب که خوابوندمت یه لحظه تو خواب گفتی آب بازی و دوبار خوابیدی فک کنم داشتی خواب ِ بازی با آب می دیدی اینجا هم که ماشالا بیشتر با آب سره کار داری یا میری تو آشپزخونه و آب سرد و باز میکنی و دیگه نمی بندیش تا همینطور آب بریزه و به زور باید از زیر آب سرد کن بلندت کنم یا میری تو حوض کوچیک تو حیاط و شروع می کنی به آب بازیخلاصه که بدجور عجین شدی با آب
بیشتر از این منتظرتون نمی ذارم و بریم سراغ عکس ها
ریحانه بدو ورود به دریا
اینجا مامانم نشست تا شما وروجک بلا تو آب معلق باشی و حسابی لذت از آب ببری
این عکسو خیلی دوست دارم چون منو یاد خواننده هایی می ندازه که میرن لب دریا واسه کلیپ درست کردن و بعد عکس می گیرن مثه جی.لو یه آهنگ داره کلیپشو با مایو تو دریا درست کرده
عاشق این ژستتم
اینجا هم ول کن دمپایی ات نبودی قوربونت برم که قشنگ دمپایی رو تلفظ می کنی
اینجا هی دست می زدی تو آب و می گفتی آب بازی
می خواستیم بریم خونه ، آوردیمت بیرون از آب که با آب شیرین بشوریمت اما ول کن آب نبودی و بازم دویدی سمت آب که بری آب بازی
بازم تو آب شیرین ول کن آب نبودی و مامانم گفت بذار یکمی این جوری هم بازی کنه
بعد از اومدن از دریا آوردمت خونه و حمام حسابی کردی و کلی هم تو حموم آب بازی کردی و بعد از اون خوابیدی و بعد از بیدار شدنت می ریم سر خاک پدر بزرگم
دوستای عزیز ممنون می شم که واسه شادی روح همه ی اموات یه فاتحه بخونید
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 245