ریحانه و جشن نیمه شعبان

ساخت وبلاگ

سلام

عزیز مامان بالاخره نیمه شعبان هم رسید و طبق قرار عمه جون می خواست که این روزو جشن بگیریم و خونه ی ما انتخاب شد واسه این جشن ؛ چه سعادتی بالاتر از این هورا

امروز 15 تیر 91 همه اومده بودن ؛ کلی بهت خوش گذشت عزیزم بریم سراغ عکسا تا یکی یکی برات توضیح بدم

اینجا روز سه شنبه بابایی به اتفاق عمو مهدی جون حیاط رو آذین بندی کردن ؛ منم از بالا یه عکس گرفتمتا بمونه برامون یادگاری لبخند

چراغونی

اینم یه طرف خونه که قبلا توسط زهرا و مریم ( دختر عمه و عموت ) تزیین شده بود بعد از رفتن مهمونا وقت کردم عکس بگیرم چشمک

تزیینات خونه

اینجا یه تعدادی از مهمونا اومده بودن منم یکمی وقت کردمو زودی اومدم پیشت و بعد از چند بار عکس انداختن این یکی از همه بهتر شد عینک

ریحان عسلی

کیک مراسم ، که دو تا بود و من فقط تونستم از یکیش عکس بگیرم

کیک

ریحانه تُوکولات ( شکلات ) به دست در حال نانای از خود راضی حرکت دستارو داشته باشید خیال باطل

ریحان عسلی

اینجا بعد از اتمام مراسم مولودی و رفتن مهمونا دخترها و خانمها شروع کردن به شادی کردن که شما همچنان با توکولات هات مشغول بازی بودی مژه

ریحان عسلی

کوچکترین مهمونِ این جشن ! فرشته

باران

ریحانه بعد از اتمام مراسم مشغول بازی با موگیر هاتی که خیلی خیلی خوش به حالت شده بود آخه همیشه از من می خواستی برات در شو باز کنم (قوطی دستمال مرطوبت که تموم شده بود نگه داشتم واسه نگهداری موگیرهات وقتی میرم مسافرت خوبه هم جاداره هم کوچیک ) اما من هیچ وقت این کارو نمی کردم امروز که سرم شلوغ شده بود عسل دختر عموت برات باز کرده بود و ....

ریحان عسلی

پ.ن 1 : عیدتون مبارک دوستای خوبم ایشالا که همگی این روزو به خوبی و خوشی سپری کرده باشید و حاجت روا شده باشید قلب

پ.ن 2: نوشته ی روی کیک رو دقت کنید ؟!تعجبسوال

پ.ن 3: امروز از بس خسته بودی دو بار در روز خوابیدی حقم داشتی از صبح ساعت 8 بیدار بودی و عادت هم نداری که توی شلوغی بخوابی خلاصه که امروزو تو خوابیدنت رکورد زدی و بار دوم از ساعت 8:30 تا 10 شب خواب بودی و شبم 1:30 بود که خوابوندمت ؛ خواب های خوب خوب ببینی عزیزم ماچ

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 330 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1391 ساعت: 11:23