سلام
عشق منی عزیز منی بخدا چقدر که شیرین زبونی و همه چیز زود کپی _ پیست می کنی بزنم به تخته چشمم زیر پات دخملیم خیلی خوب حرف می زنی و کامل منظورتو می رسونی من و بابایی الان باید خیلی مراقب حرف زدنمون بشیم تا خدایی نکرده ...
نمیدونم چرا به از اینجا می گی : آزیتا و وقتی هم برات یکی یکی می گم از + اینجا =از اینجا بازم می گی آزیتا خداییش خیلی قشنگ حرف ( ز ) رو نوک زبونی می گی آدم دلش می خواد قورتت بده
به رفت هم میگی:دَفت کلا حرف (ر) و (ش) و (خ) رو خوب نمیتونی بگی
الان چند روزِ که نمی دونم از کجا و از کی یاد گرفتی که اگه چیزی دستت باشه که ازت بخوام بهم بدی دستاتو می گیری زیر بغلت و با قیافه ی حق به جانب بهم میگی : نییدم ( نمی دم )
اوایل بهم می گفتی میما الانم میگی تیبا ( منو یاد شوهر عمه ام که تیبا داره می ندازی )
به صندلی هم میگی : تَدَلی به دست نزنم میگی: دست دَزن خیلی دوست دارم حرف زدنات عزیزمیییییییی
EXniniweblog.comEXدیروز داشتم تلفنی با یکی از دوستای خوب وبلاگی مون سارا خانم حرف می زدم نگاهم به گلای توی پاسیو بود شما هم روی دسته ی مبل کنارم نشسته ودی و هی سرمو بر می گردوندی تا بهت نگاه کنم و باهات حرف بزنم قوربونت برم که الان همدمی و کلی تو روز باهم حرف می زنیم
دیروز داشتم اتاق رو که با بازارشام در آورده بودی جمع و جور می کردم پشتم بهت بود و داشتم لبساتو بر می داشتم یهو برگشتم دیدم به به چشمانمان روشن سطل آشغالو برداشتی گذاشتی زیر پاهات و می خوای یه قلک خروس که بیشتر صدقه ها رو اونجا می ذارم برداری چقدر تو بلایی دختر ؛ هر کی از نزدیک منو دیده و می شناسه میگه دخترت مثله خودته شیطونه
یه وقتایی که زیادی اذیتم می کنی یا بهترِ بگم من کاسه ی صبرم سر میره همچین مطلومانه نیگام می کنی که دلم کباب میشه اما شما بچه ها انقدر مهربون و پاکید که همش می گم کاشکی دنیای ما آدم بزرگا هم مثه دنیای شما بچه ها بود زودی میآی پیشمو و منو بوس می کنی قوربونت برم که خیلی قشنگ لباتو غنچه میکنی من هر چی از کارات بگم کم گفتم خدایا شکرت که یکی از فرشته هاتو مهمونو خونه ی منو همسری کردی
ریحانه و سر بزنگاه
خدایی عشق می کنم با موی فرت که افتاده تو صورتت
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 228