ریحانه و اسامی دوستای وبلاگی

ساخت وبلاگ

سلام

امروز بعدازظهری کام روشن بود یهو به این فکر به ذهنم رسید که حالا که شما تو مرحله ایی از حرف زدنی که خیلی با مزه حرفارو ادا میکنی اسامی دوستای وبلاگیمونو ازت بپرسم ببینم چطوری میگی

قوربونت بشم که قبل از اون رفتم سر یخچال niniweblog.comکه آب بخورم مثه جوجه دنبالمی و وقتی خواستم بطری رو بذارم تو یخچال خودت از بین میوه ها هلو رو برداشتی و در حالیکه هلو به دهن و دست بودی یکی یکی اسامی رو ازت خواستم تا برام بگی

سارا رو درست گفتی بهت میگی بگو خاله هدی یکمی مکث کردی و بعد تو چشمام نیگاه کردی و بعدش گفتی : کاله کُدا قلب

ریحانه بگو ماهان ریحانه هاهان ! رهامم گفتی هاهان !!! نمیدونم چرا ؟ سوال
قوربونت برم که به خودتم زحمت نمیدی هلوتو تو دستت بگیری یه گاز می زنی و ازت می خوام که بگی یاسمین زهرا ؛ ریحانه : اَسانی دَرا

به نیما هم میگی تیبا مثه سیما ،نیکانم درست گفتی همینطور باران

امیرعلی رو هم میگی امی علی و وقتی گفتم بگو امیرحسین فقط نمیدونم چرا حسینشو گفتی !

بعد از اون نوبت به اسم کوثر میرسه ریحان جان بگو کوثر ... ریحان نیگام کردی و چیزی نگفتی ریحان بگو کو این دفعه مثله cow به انگلیسی بعدش گفتی در پس کوثرم شد : کودَرniniweblog.com

همچنان داری هلو می خوری با دهن پر میگم ریحان بگو نسترن ... ریحانه : بَستَلَن

به ثنا و ثمینم گفتی : تنا و تمین ، هلنا رو هم درست تلفظ کردی به رومینا هم گفتی :دومینا قابل توجه ننه اش !!!نیشخند

niniweblog.com

ریحان عسلی

EXniniweblog.comEX

الینا رو هم گفتی: اِلیلا .... پریسا هم پلیسا ؛ حنانه رو هم عینه خودش گفتی به مریمم :مَیَم گفتی از اونجایی که اسم پسر عموت طاهاس اسم طاها خیلی برات ناآشنا نیست و به طاها هم میگی :طَهَها امروز ازت پرسیدم گفتم طها کجاست ( پسر عموت ) دوروبرتو نیگاه کردی و گفتی طاها بیا دیده پس طاها رو هم درست گفتی هورا
به پارسا هم :پاسال گفتی ... رامیلا هم شد : دامیلا بردیا رو هم بَدیا تلفظ کردی

قوربونت برم که اصلا انتظار نداشتم گیسو رو درست بگی که تا گفتم بگو گیسو زودی گفتی : گیسو niniweblog.com
به النا هم گفتی : اِلینا .... سپیده رو هم مثه اکثر کلمه هایی که با ( س ) شروع میشه و ( ت ) میگی گفتی :تِپیده .... نون کیان رو نگفتی و فقط به کیان گفتی : کیا ؛ بهارم :بَهاد به ایلیا هم گفتی : اِلیا .... آیدا رو هم :آدا و یاشارم اونم به زور گوشی تلفنو گرفتم کنار گوشم میگم خوبی یاشار یهو نیگام کردی و گفتی :آشار ، نمیدونم چرا وقتی ازت خواستم بگی : مهنا گفتی حنا !!! عینک

آخریا دیگه خیلی خسته شدی و با زیرکی تمام تونستم از زیر زبون اسامی رو بیرون بکشم ، نمیدونم دوستای عزیز چقدر براتون جالب بود اما من که خیلی لذت بردم niniweblog.comاگه کسی از قلم افتاده بگه

niniweblog.com

پ.ن ١: تلفظ کدوم اسم براتون جالب بود و لبخند بیشتری به لبتون اومد ؟

پ.ن٢: پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک میگم

Click for larger version

من خودم تو این ماه یه بار قرآنو اگه خدا بخواد ختم میکنم حالا دوست دارم یه باره دیگه گروهی با هم دیگه قرآنو ختم کنیم و ثوابش برسه به امواتمون هرکی وقتشو داره و دوست داره شرکت کنه بگه تا برنامه ریزی کنم

بعدا نوشت : ببخشید الهه جون عمدی نبود ازش پرسیدم گفتم بگو طهورا ریحانه گفت : طَهارا لبخند

و همینطور قطره جون : ازش پرسیدم گفت : قَطِه چشمک

دوست خوبم مریم جون بخدا شرمندتونم حق بدید یه ریحانه ی 1 سال و 7 ماه که تا دو تا کلمه ازش بخوای بگه زودی خسته میشه حق بده اسما زیاد بودن تنها شما نبودی بازم شرمنده الان میگم بگو محیا ریحانه : محححیا (ح) شو غلیظ عربی میگه قلب

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 341 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1391 ساعت: 14:22