ریحانه و جارو برقی

ساخت وبلاگ

امان از دست ریحان عسلی ما

عزیزم وقتی کوچیکتر بودی یکم بهتر به کارام میرسیدم الان که یکمی از قبل بزرگتر شدی به کارای خونه رسیدنم خیلی خیلی برام سخت شده مخصوصا جارو کشیدن

قبلنا وقتی میخواستم جارو بکشم میذاشتمت توی روروکتو تو هم با وجودیکه اولش از صداش میترسیدی اما خب تو روروکتت میموندی و زل میزدی به من و جارو کشیدنم

تا دوشنبه هفته پیش که خواستم جارو بکشم تا جارو رو روشن کردم از شدت صداش ترسیدیو زدی زیر گریهدنیای زیبا و اصلا نذاشتی من به کارم برسم حتی بهش دست هم نمیزدی منم نمیتونستم بیخیاله جارو کشیدن بشم مجبور شدم تورو تو بغلم بگیرمو به کارم برسم ناگفته نماند که یه حاله اساسی هم به کمرم دادم

تا دیروز 90/05/26 که خواستم جارو بکشم شما هم مشغول بازی Hello Kitty emoticon
بودی منم بهت اعتنایی نکردمو جارو رو روشن کردم تا صداشو شنیدی یه تکونی خوردیو به من نگاه کردی منم که داشتم عکس العملتو میدیدم یه لبخند زدمو تو هم یکم بیخیال شدی اما دست از بازی برداشتی و یه جا نشستیو به من و کار کردن با جارو نگاه کردی

این بار تو دست و پام میپیچیدیو میخواستی من بغلت کنم و کمتر از هفته پیش میترسیدی اما من بالاخره ابن بار بدون بغل کردن تونستم جارو بکشم

دنیای زیبا

بدون شرح!!!

ریحان عسلیَشکلک های جــــوجــــو

ریحان عسلی

کودکانه های دخترم و مادرانه های من...
ما را در سایت کودکانه های دخترم و مادرانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 239 تاريخ : پنجشنبه 27 مرداد 1390 ساعت: 1:46